إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  • درخت از ارزشمندترین مخلوقات خداوند، به دلیل نقش اساسی و حیاتی که در زندگی تمامی موجودات زنده، بخصوص انسانها دارد در اسلام مورد توجه خاص قرار گرفته است. 

    کاشت درخت و گیاه در دین اسلام عبادت محسوب شده، و در تعالیم دینی به ارزش و جایگاه درخت به عنوان مخلوق و عنصر مؤثر در جهان هستی اشاره شده است.

    قرآن کریم می‌فرماید: «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ یسْجُدُ لَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَمَن فِی الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَکثِیرٌ مِّنَ النَّاسِ وَ...؛ [ الحج/ ١٨] آیا نمی‌بینی که سجده می‌‌کنند برای خداوند و هر کس در آسمان‌ها و زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوه‌ها و درختان و جنبندگان و عده بی‌شماری از مردم و...»

  •  دگرپذیری از اصول بنیادین زندگی اجتماعی است، که به طور طبیعی، در قالب پذیرش تنوع دین، فرهنگ‌ و اعتقاد و احترام به آزادی بیان و اندیشه خود را نشان می‌دهد که ریشه در حقوق بشر و کرامت انسانی دارد. مدارا و دگرپذیری از اصولی است که امروز بیش از هر زمان دیگری مطرح است و زندگی جمعی و روابط انسانی به آن نیاز دارند. نادیده گرفتن حقوق دیگران و یا حذف آنان، آسیب‎‌های جبران‌‎ناپذیری بر جوامع انسانی وارد می‌سازد.

    دنیایی که در حال جهانی‌شدن است، دیگر زیستن در کنار یکدیگر با بی‌تفاوتیِ منفعلانه کافی نیست، بلکه لازمه‌ی مدارا و دگرپذیری، آگاهی و هوشیاری در قبال، تبعیض و تنفر است.

  • قران به‌عنوان کتاب الهی برای سعادت و خوشبختی بشریت،‌ داری سعه‌ی صدر و نگاه بسیار وسیع به قضایا و موضوعات مختلف از جمله فرهنگ دگرپذیری می‌باشد و با پذیرش و تحمل عقاید، مقدسات و افکار غیر و سایر ادیان و مذاهب آسمانی و زمینی،‌ با رعایت اصول تکریم و شرافت بشری جلوه‌ای زیبا از تعامل و همزیستی را به نمایش گذاشته است. 

    قرآن قبول و پذیرش خود را منوط به اختیار واراده،‌ دوری از نژادپرستی،‌ احترام به دیگری در گفتار و عمل می‌داند

  • ابوالقاسم محمود زمخشری در شب چهارشنبه ۲۷رجب سال۴۶۷هـ. ق در عصر سلطان جلال‌الدین ابوالفتح ملکشاه در روستای «زمخشر» از توابع خوارزم، دیده به جهان گشود و به خاطر اینکه بخش زیادی از عمر خود را در مکه و در کنار خانه‌ی خدا سپری کرد، به او لقب «جارالله» دادند و همچنین به دلیل تبحر در علوم مختلف «فخر خوارزم» را از آن خود گردانید.